آرايه هاي ادبي-درس9- بيان
آرايه هاي ادبي
بخش سوم
بيان
درس 9
1- تشبيه بليغ چگونه تشبيهي است؟ مثال بزنيد؟
تشبيهي که ادات و وجه شبه آن حذف شود، «تشبيه بليغ» نام دارد.
مانند: تو حور بهشتي
2- تشبيه بليغ بر چند نوع است، توضيح دهيد؟
دو نوع: 1) اسنادي 2) اضافي
1) اِسنادي: که در آن «مشبهٌ به» به «مشبه» اسناد داده مي شود؛ مانند: علم نور است.
2) اضافي: که آن را «اضافه تشبيهي» مي خوانند و در آن يکي از طرفين تشبيه به ديگري اضافه مي شود؛ مانند: درختِ دوستي، لبِ لعل
خود آزمايي
1- در بيتها و جمله هاي زير، تشبيهات را بيابيد و تعيين کنيد که در آنها، کدام يک از پايه هاي تشبيه حذف شده است؟
- شبي(مشبه) چون(ادات تشبيه) شَبَه(مشبه به)،
روي شسته به قير (معين تاريکي) وجه شبه نه بهرام پيدا نه کيوان نه تير «فردوسي»
(معين تاريکي) وجه شبه
«هيچکدام از پايه هاي تشبيه حذف نشده است.»
- در شجاعت (وجه مشبه) شير رباّ (مشبه به)نيستي(مشبه) در مروّت خود که داند کيسيت؟
«فردوسي»
- فرّاش باد صبا را گفته تا فرشِ زمرّدين (تشبيه بليغ) اضافي بگسترد و دايه ابر بهاري را فرموده تا بناتِ نبات (تشبيه بليغ) اضافي در مهدِ زمين (تشبيه بليغ) اضافي بپرورد.
«سعدي»
«همگي تشبيه بليغ و به صورت ترکيب اضافي هستند که ادات تشبيه و وجه شبه در آنها حذف شده است.»
- لبت تا در لطافت لاله سيراب را ماند دلم در بيقراري چشمه سيراب را ماند
مشبه وجه شبه مشبه به ادات تشبيه مشبه وجه شبه مشبه ٌ به ادات تشبيه
«هيچيک از پايه هاي تشبيه حذف نشده است.»
- وزرا بر مثال اکلّبا اند. «وجه شبه محذوف است.» «شهريار»
مشبه ادات تشبيه مشبهٌ به
- يکي را گفتند: عالِم بي عمل (مشبه) به چه ماند؟ ادات تشبيه (از مصدر مانستن) گفت: به زنبور بي عسل.
مشبه به
«سعدي»
«وجه شبه محذوف است».
- دروغ گفتن (مشبه) به ضربت لازم (مشبه به) ماند (ادات تشبيه) که اگر نيز جراحت درست شود، نشان بماند. (اثر ماندن) وجه شبه
«سعدي»
«هيچ پايه اي حذف نشده است.»
- اي (مشبه) شده چون (ادات تشبيه) سنگ سياهي (مشبهٌ به) صبور (وجه شبه) // پپيش دروغ همه لبخندها // بسته (وجه شبه) چــــــو (ادات تشبيه) تاريکي جاويد گور (مشبهٌ به) خانه (مشبه) به روي همه سوگندها
«اخوان»
«هيچ پايه اي حذف نشده است و دو تشبيه دراينجا وجود دارد.»
- از بس که کوته است و سيه (وجه شبه) زلف يار (مشبه) من گويي (ادات تشبيه) که روز من بود و روزگار من (مشبهٌ به)
«مجير بيلقاني»
«هيچ پايه اي حذف نشده است.»
- قطره تويي، بحر تويي، لطف تويي، قهر تويي قند تويي، زهر تويي، بيش ميازار مرا
«مولوي»
«همگي تشبيه بليغ و از نوع اسنادي هستند که ادات تشبيه و وجه شبه در آنها محذوف است.»
تو ¬ در همه آنها مشبه/ قطره، بحر، لطف، قهر، قند، زهر ¬ مشبهٌ به
2- در بيت زير، يک تشبيه بليغ اضافي به کار رفته است. آن را بيابيد و به گونه اي بازنويسي کنيد که همه پايه هاي تشبيه در آن ديده شود. يک تشبيه غير بليغ نيز در بيت ديده مي شود. کدام پايه آن حذف شده است؟ آن را به صورت تشبيه بليغ اضافي و غير اضافي در آوريد؟
گذشت روزگاران بين که دوران شباب ما در اين سيلاب غم ، دسته گلي شاداب را ماند
(تشبيه بليغ اضافي)
«شهريار»
بازنويسي سيلاب غم:
غـم چـــون سيــلاب، تمام وجود مرا در خود گرفت.
مشبه ادات تشبيه مشبهٌ به وجه شبه
دوران شباب (مشبه) ما دسته گلي شاداب (مشبهٌ به) را ماند. (ادات تشبيه)«وجه شبه حذف شده است.» ¬ تشبيه غير بليغ
تشبيه بليغ اضافي: گل شادابِ دوران شباب ما
تشبيه بليغ اسنادي: دوران شباب، دسته گلي شاداب است.
3- تشبيهاتي بسازيد که ادات تشبيه در آنها ذکر شده باشد و مشبهٌ به آنها واژه هاي زير باشد؟
آسمان: آسمان چون پرده اي نيلي بود. غروب: غروب مانند غرق شدن در درياست.
ادات ادات
غم: غم چو سيلابي رسيد از چارسو.
ادات
4- تشبيهاتي بسازيد که مشبهٌ به آنها واژه هاي زير باشد و ادات تشبيه از آنها حذف شده باشد؟
نسيم: باد صبحگاهي نسيم صبا شروع به وزيدن کرد.
بهــــار: جواني بهار زندگي است.
شبنم: قطره شبنم بر برگ گل نشست.
5- تشبيهاتي بليغ (اضافي و غيراضافي) بسازيد که واژه هاي زير مشبه آنها باشد؟
دانش: چراغ (مشبهٌ به) دانش (مشبه) ــــ اضافي دانش،چراغ است.ـــــ اسنادي
تعليم: گوهرِ (مشبهٌ به) تعليم (مشبه) خود دريغ مدارــــــ اضافي
دوستي: درختِ (مشبهٌ به) دوستي (مشبه) درخت دوستي بارور است ــــــ اسنادي
6- شبي مهتابي را توصيف کنيد و در توصيف خود، پنج تشبيه همانند مثالهاي درس بياوريد؟
همراه با دوستي چون يک مغز در دو پوستي شبي را غنيمت شمرده به تفرج صحرا و تماشاي بهار و استشمام هواي بهاري قدم در کوهساري پرگل و ريحان نهاديم، قضا را مهتاب شبي که بدر کامل چون عروسان آراسته سر از پرده شرق به آورده و فضاي کوهستان را همانند تالاري مزين به چراغهاي سبز و آبي درآورده بود، صنع ايزدي در قلعه کوهسار و دامنه سراشيب آن، آبي زلال از دل چشمه سار آفريده که انگار جوي بهشت است جاري در ماه ارديبهشت باري، چراغ ماه يا جنت صحرا به افسونگري پرداخته و با نهفتم در لکه هاي ابر فضا را چون چراغ چشم زن تاريک و روشن مي کرد، عطر گلهاي بهاري با هواي کوهساري درآميخته و مشام جان را مروّح مي نمود، به قول عشقي:
جهان سپيدتر از فکرهاي عرفاني است درون مغزم از افکار خوش، چراغاني است |
رفيق روح من آن عشقهاي پنهاني است چرا که در شب مه، فکر نيز نوراني است |