آرايه هاي ادبي

 

بخش چهارم

بديع آرايه هاي لفظي، آرايه هاي معنوي

 

 

درس 23

1- آرايه حس آميزي را تعريف کنيد؟

آميختن دو يا چند حس است در کلام، به گونه اي که با ايجاد موسيقي معنوي، به تأثير سخن بيفزايد و سبب زيبايي آن شود.

 

 

خود آزمايي

در جمله ها، بيتها و مصراعهاي زير آرايه حس آميزي را بيابيد؟

 

- خداوند لباس هراس و گرسنگي را به آنها چشانيد. (آيه 112، سوره نمل)

چشانيدن که حس چشايي است به هراس که حس لامسه است نسبت داده شده که حس آميزي است.

 

- تيرگي مي آيد // دشت مي گيرد آرام // قصه رنگي روز // مي رود رو به شام. «سپهري»

نسبت دادن رنگ که ديدني است به قصه که شنيدني است، اختلاط « بينايي با شنوايي » حس آميزي است.

 

- مثل اين است که شب نمناک است // ديگران را هم غم هست به دل // غم من ليک // غمي غمناک است. « سپهري »

نسبت « نمناکي » به شب، حس آميزي است چون نم با لامسه قابل تشخيص است ولي شب لمس کردني نيست.

 

- بوي دهن تو از چمن مي شنوم             رنگ تو ز لاله و سمن مي شنوم   « مولوي »

بو بوييدني است نه شنيدني و رنگ هم ديدني است نه شنيدني – اختلاط حس شنوايي با بويايي و بينايي « حس آميزي » است.

 

- از صداي سخن عشق نديدم خوشتر       يادگاري که در اين گنبد دوار بماند   « حافظ »

صدا ديدني نيست بلکه شنيدني است پس اختلاط « بينايي با شنوايي » حس آميزي است.

 

- نجواي نمناک علفها را مي شنوم. « سپهري »

نسبت « نمناک » به نجوا حس آميزي است چون نجوا، شنيدني و نمناک، لمس کردني است.

 

- آشنا هستم با، سرنوشت تر آب // عادت سبز درخت « سپهري »

نسبت « تري » به سرنوشت و« سبزي » به عادت، حس آميزي است.

 

- روشني را بچشيم. « سپهري »

نسبت چشيدن به روشني « حس آميزي » است؛ زيرا روشني « حس بينايي » است و قابل ديدن و با چشيدن که « حس چشايي » است تناسب ندارد.